-
پرنده
پنجشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1387 00:26
پرنده ی دل من دیر زمانی ست پریده و من منتظر... تا بر کدام شاخه آرام گیرد ---------------------------------------- منم که مردم از بس از این شاخه به اون شاخه پریدم (رو هر شاخه هم پریدم شاخه شکست)
-
سعدی
چهارشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1387 11:14
اول اردیبهشت ماه - روز سعدی - گذشت و ما هیچ ننوشتیم... اما حالا یک چیز با حال می نویسم کیف کنید ای نفس خرم باد صبا قافله شب چه شنیدی ز صبح بر سر خشمست هنوز آن حریف از در صلح آمدهای یا خلاف بار دگر گر به سر کوی دوست گو رمقی بیش نماند از ضعیف آن همه دلداری و پیمان و عهد لیکن اگر دور وصالی بود تا به گریبان نرسد دست مرگ...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 28 فروردینماه سال 1387 10:57
-
خلیج همیشه فارس
شنبه 24 فروردینماه سال 1387 10:14
گوگل نام خلیج فارس رو به خلیج عربی تغییر داده . اگر یک میلیون نفر اعتراض خودشون رو به این آدرس بفرستند ٬ گوگل مجبور به تغییر نام به نام اصلی خود « خلیج فارس» خواهد شد. لطفا کوتاهی نکنید
-
جمع اضداد
چهارشنبه 21 فروردینماه سال 1387 13:50
پُرَم از حس های متناقض! آرامش و دلــهره شــادی و غصـه امیـــــد و یـاس هیجــان و خستــگی بی خیالی و عصبانیت دوست داشتن و تنفــر خیلی هم بدجنس شدم توی ذهنم همش دارم نقشه های شوم و خبیثانه ! می کشم ولی هنوز اونقدر خبیث نشدم که عملیشون کنم . هرچند تفکر بدجنسی خودش نیمی از بدجنسی هست. ------------------------- پ ن کاملا...
-
دریا ...
یکشنبه 18 فروردینماه سال 1387 15:50
یک چیزی نوشتم ولی نتونستم آپ کنم . قایمش کردم واسه خودم . گذاشتم پیش بقیه که اجازه انتشار ندارن سال دریایی و زندگی دریایی داشته باشید من باهارم تو زمین من زمینم تو درخت من درختم تو باهار ناز انگشتای بارون تو باغم می کنه میون جنگلا تاق ام می کنه تو بزرگی مث شب اگه مهتاب باشه یا نه تو بزرگی مث شب خود مهتابی تو اصلا ،...
-
آخرشه
یکشنبه 26 اسفندماه سال 1386 15:55
این هم از آخرین دقایق کار در سال ۱۳۸۶ فقط ۶ دقیقه دیگه ...
-
نرم نرمک
چهارشنبه 22 اسفندماه سال 1386 09:50
بوی باران بوی سبزه بوی خاک شاخه های شسته باران خورده پاک آسمان آبی و ابر سپید برگهای سبز بید عطر نرگس رقص باد نغمه شوق پرستو های شاد خلوت گرم کبوترهای مست نرم نرمک می رسد اینک بهار خوش به حال روزگار خوش به حال چشمه ها و دشت ها خوش به حال دانه ها و سبزه ها خوش به حال غنچه های نیمه باز خوش به حال دختر میخک که می خندد به...
-
در شگفتم
پنجشنبه 16 اسفندماه سال 1386 13:15
در شگفتم من از این مردم پست * این طایفه ی زنده کش مرده پرست بعضی از آدمها! جون به جاشون کنی باز هم گدا صفت هستن از این آدمها که به قول مامانم شب گدایی کردن روز خوردن ٬ حتی اگه الآن مال دنیا رو هم داشته باشن٬ معرفت ندارن . آدم گاهی محبت غریبه تر ها رو می بینه و گدا صفتی نزدیکاشو! و اونوقت آرزو می کنه که کاش هیچ کس رو...
-
با عرض تبریک
شنبه 11 اسفندماه سال 1386 12:21
چقدر این جمله مسخرست به نظر من که گاه گاهی باید نوشت : با عرض تبریک این دستگاه موقتا کار می کند
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 8 اسفندماه سال 1386 12:03
این قالب رو دیدم ناگهان احساساتی شدم . ثبتش کردم حال و هوای بهار داره گفتم با هم یه کم بهاری شیم
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 6 اسفندماه سال 1386 15:30
سر گیجه امانم نمی دهد عجب گیج بازاری شده این دنیای ایرانیا . هر کسی رو که می بینی یه جورایی گیج و منگه . ما هم که سر دسته ی هرچی گیجه تو عالم (از هر نوع که فکرش رو بکنی)
-
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
سهشنبه 23 بهمنماه سال 1386 10:45
من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی آن نه خالست و زنخدان و سر زلف پریشان که دل اهل نظر برد که سریست خدایی پرده بردار که بیگانه خود...
-
حس بد
یکشنبه 14 بهمنماه سال 1386 22:01
بعضی چیزا هست که هر چقدر هم ازش دوری کنم و بخوام بهش اهمیت ندم و باهاش کاری نداشته باشم و ... نمیشه اون سراغ من می آد و کار به کارم داره و ... توی یه شرایط خاص ! ( ـ~٫¤ـ٪*٪،٫×٫* ) دوست داشتم یه آدم دیگه بودم ------------------------ پ ن : این علامات همون شرایط خاص هستند. شاید به این خاطر نمی خوام کسی بدونه که جرات...
-
رقص سبک
پنجشنبه 11 بهمنماه سال 1386 13:34
شده تا حالا درگیر یک رقص مدام چرخشی بشی؟ خودت سر گیجه بگیری اما بقیه خوششون بیاد از این همه چرخش یا شاید از این همه گیجی!؟ شده از اینکه ببینی یکی دائم داره دور خودش می چرخه خوشت بیاد؟ ----------------------- دارم « دریا » کار کامکار رو گوش می کنم و توی ذهنم باهاش تا سالها می چرخم و از این سرگیجه لذت می برم .......
-
..:..:..:.:..:..:..
شنبه 15 دیماه سال 1386 00:54
چتر برای چه ؟ خیال که خیس نمی شود... «محمد علی بهمنی»
-
ایده ی او...
پنجشنبه 6 دیماه سال 1386 13:01
به یاد بم و با یاد قیصر امین پور آواز عاشقانه ی ما در گلو شکست حق با سکوت بود ، صدا در گلو شکست دیگر دلم هوای سرودن نمی کند تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست سر بسته ماند بغض گره خورده در دلم آن گریه های عقده گشا در گلو شکست ای داد ، کس به داغ دل باغ دل نداد ای وای ، های های عزا در گلو شکست آن روزهای خوب که دیدیم ، خواب...
-
۲۷ ساله شدم ...
دوشنبه 26 آذرماه سال 1386 00:19
---------------- پ ن :دیگه توضیح لازم نیست
-
شهر شنی
سهشنبه 20 آذرماه سال 1386 23:14
یک یادداشت نسبتا قدیمی: ----------------------------- شهر شنی کنار ساحل ٬ تصویر ذهنمان بود . چه بی رحمند امواج و چه حسود است دریا ... ۲۰۵
-
آبی خاکستری سیاه
یکشنبه 27 آبانماه سال 1386 13:37
دیروز یک ماهه شدم و امروز دو ساله... ... در شبان غم تنهایی خویش عابد چشم سخنگوی توام من در این تاریکی من در این تیره شب جانفرسا زائر ظلمت گیسوی توام گیسوان تو پریشانتر از اندیشه ی من گیسوان تو شب بی پایان جنگل عطرآلود شکن گیسوی تو موج دریای خیال کاش با زورق اندیشه شبی از شط گیسوی مواج تو من بوسه زن بر سر هر موج گذر می...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 8 آبانماه سال 1386 11:52
ای غایب از نظر ٬ به خدا می سپارمت
-
۲۶ مهر ۸۶
چهارشنبه 2 آبانماه سال 1386 13:30
فصل جدید زندگی من چند روزی هست که شروع شده. با یک شریک و همراه مهربون
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 6 مهرماه سال 1386 23:58
خدای من ! این بچه به چی فکر می کنه ؟ یعنی چی توی اون کله ی کوچیکش می گذره ؟
-
:(
دوشنبه 2 مهرماه سال 1386 12:44
در پیش چشم دنیا دوران عمر ما یک قطره در برابر اقیانوس در چشمهای آنهمه خورشید کهکشان عمر جهانیان کم سو تر از حقارت یک فانوس ----- تنفر توی وجودم اومده متاسفانه
-
زندگی
سهشنبه 27 شهریورماه سال 1386 12:29
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود ... ------------------------- نظر شخصی: بابا هنر چیه هنرمند کیه؟!!! نغمه هم که همون نمایشنامه ای هست که برامون نوشتن و دادن دستمون . اینجا فی البداهه هم معنی نداره دیگه. اما خوش به حال اونا که نقش اول بازی میکنن
-
ترس من
شنبه 17 شهریورماه سال 1386 01:46
می ترسم خواب بمانم و تو بیدار شوی می ترسم در راه بمانم و تو رفته باشی می ترسم نیایم و تو منتظر باشی می ترسم از این همه ترس ----------------- دلم تنگ شده بود . خیلی وقت بود فرصت سر زدن به اینترنت رو نداشتم . فکر می کنم کار با اینترنت هم یادم رفته باشه
-
مغز درد!!!!!!
جمعه 12 مردادماه سال 1386 02:03
یک عالمه گاهی در نظر داشتم که بنویسم ولی حسش از دیشب تا حالا پرید از بس که هر ۳۰ ثانیه یک بار اینترنت حالم رو گرفت. الان حس این رو دارم با ما به از این باش که با خلق خدایی ------------ ۱.جدی دیدی گاهی بعضی آدما فقط همونایی رو قبول دارن که تا حالا دیدن ! خوب شاید بقیه آدما هم قابل توجه باشن. به خدا ضرر نمی کنی اگه منصف...
-
تو باش
شنبه 30 تیرماه سال 1386 22:04
خدایا ! تو که می دونی من هیچ همکاری ندارم... تو هم همکاری نمی کنی؟ خدایا ! تو که می دونی من تنهام ... تو هم باهام نیستی؟ --------- پ.ن: نمی دونم چرا این روزا هرچی میسازم خراب میشه
-
کمان!
چهارشنبه 27 تیرماه سال 1386 01:58
اگر بهترین کمان و تیر دنیا رو داشته باشی اما ندونی باید به کجا تیر بزنی و هدفی نداشته باشی چه فرقی می کنه آرش کمانگیر باشی یا رابین هود یا حتی الهام
-
حس سبک
جمعه 22 تیرماه سال 1386 11:33
چه حسی سبک تر از آنکه با صدای خنده اش بخندی و در گرداب شادی محو شوی... ۴۲۰