-
سکوت کن
جمعه 29 خردادماه سال 1388 14:07
اینجا و هر کجای دگر را سکوت کن از ما دگر گذشت، تو اما سکوت کن دیوار و موش و گوش مثل نیست ای رفیق جدی بگیر باد صبا را سکوت کن با دست خود بهانه به دست خدا مده در چارچوب خشک چلیپا سکوت کن دیروز را به یاد بیاور که تجربه است امروز را به خاطر فردا سکوت کن خاموشی است پاسخ گفتار ابلهان با دشمنان به جای مدارا سکوت کن از...
-
آخرین رای
شنبه 23 خردادماه سال 1388 18:09
چقدر دردناک است که ببینی یک بی شرم به شرف تو و عده ای هم عقیده هایت توهین میکند و لبخند مضحکی به شما می زند. چقدر دردناک است که ببینی «تو» تبدیل به میلیونها تن شده ای و دیگران با بی رحمی انکار میکنند اینهمه یکی شدن را .چقدر دردناک است که آرزو کنی هر جای این دنیای پهناور باشی ٬ در کنیا و اریتره و موزامبیک ولی در وطن...
-
حاکم (قسمت دوم ) - مالیات
شنبه 9 خردادماه سال 1388 15:12
شهر شلوغ پلوغ قصه با همهی بی نظمیهاش بزرگ تر شد تا شد کشور هرج و مرج و شلوغ پلوغ که اون رو کم کم داشت آب میبرد . آخه اونقدر دیگه هرج و مرج توی شهر بود که نمیتونستی بفهمی جای کی کجاست و یا حتی چی باید کجا باشه ! اما به هر ترتیب یه روز پادشاه احساس کرد که پادشاهان دیگه یه مدل دیگه پادشاهی میکنن. دید خزانهی مملکتش...
-
ما به خرداد پر از حادثه عادت داریم
دوشنبه 4 خردادماه سال 1388 18:45
-
تولد نسرین
سهشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1388 09:24
نسرین جان تولدت مبارک
-
حسادت ! آری یا نه ؟
سهشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1388 23:50
اون دختر کوچولویی که همه فکر میکردن خیلی شاد هست و از اون دست مرفهین بی درده رو دیدم که داشت به اون دختر درسخون که همیشه نمره های بهتری می گرفت حسادت میکرد. و وقتی بزرگ بشن شاید اون دختر درسخون به اون مرفه بی درد با اون ماشین و ریخت و پاش های شاهانه اش حسادت کنه!!! البته گفتم شاید !!! شاید هم باز خانم مرفه به خانم...
-
شیراز
دوشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1388 22:28
شیراز و آب رکنی و این باد خوش نسیم...... عیبش مکن که خال رخ هفت کشور است اول خواستم به مناسبت فردا روز شیراز بنویسم . ولی اینقدر احساسات ناخوشی دارم که واقعا نمی تونم اونجور که باید بنویسم. همین فردا ۱۵ اردیبهشت واسه خانواده ما یه روز مهمه که خیلی زیاد به دعا احتیاج داریم. خیلی خیلی زیاد... دعا رو از ما دریغ نکنید
-
حاکم
دوشنبه 31 فروردینماه سال 1388 16:10
یه روزی روزگاری در شهری آرام و سوت و کور حاکمی روی تخت نشست پر سر و صدا و پر غرور. حاکم خیلی دلش می خواست همه بهش توجه کنن و همه بیش از حد نگاش کنن بنابر این کارای عجیب و غریب زیاد می کرد و وقتی همه از روی حرص و ناراحتی و یا شاید تعجب یا حتی ترحم نگاش می کردن حاکم که متوجه این حس های مردم نبود و فقط دیده شدن براش مهم...
-
یک گام به جلو
شنبه 22 فروردینماه سال 1388 12:10
غول مرحله ی اول رو شکست دادیم رفتیم مرحله ی بعد. غول این مرحله هم از اون غولهایی هست که شکست دادنش خیلی سخته
-
«خوش به حال روزگار»
چهارشنبه 28 اسفندماه سال 1387 10:43
درختان سبز آسمان آبی و صاف خورشید درخشان و رقصان پرنده ها آواز خوان گلها شاد و خوشرنگ دلبری گلها در میان سبزه ها غوغایی به پا کرده خنکی نسیم بهاری حتی آدمها را کمی مهربانتر کرده این روز و روزگار چه چیزی کم دارد واقعا که «خوش به حال روزگار » چون «نرم نرمک میرسد اینک بهار» سال نو بر همه مبارک
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 12 اسفندماه سال 1387 16:09
بر پدر هر چی فکر مثبت هست لعنت امروز با یک عالمه انرژی و فکر و اندیشه ی مثبت شروع کردم و بدون تردید یکی از بدترین روزهای عمرم رو داشتم... الان هم بی انرژی خسته و غمگینم لعنت بر روزهای لجن
-
هوای عاشقانه
یکشنبه 4 اسفندماه سال 1387 11:29
هوا همان حس عاشقانه ی قدیم را دارد ... من همان عشق قدم زدن با تو را دارم ... حس و حال «همت شمالی» همان حس بی نظیر است ... هوا خنک ٬ لطیف ٬ دوست داشتنی ٬... شاید نم نم بارانی هم نگاهمان را نوازش کند... فقط تو نیستی شانه به شانه ی من ٬ پا به پای من ...
-
عاشقانه!...
پنجشنبه 1 اسفندماه سال 1387 12:26
نه من سراغ شعر می روم نه شعر از من ساده سراغی گرفته است تنها در تو به حیرت می نگرم ری را هرگز تا بدین پایه عاشق نبوده ام
-
روز عشق ایرانیان
شنبه 26 بهمنماه سال 1387 09:49
این روزها مردم برگزاری جشن ها و مناسبت های خارجی را نشانه تجدد، تمدن و تفاخر می دانند. سفره هفت سین نمی چینند، اما در آراستن درخت کریسمس اهتمام می ورزند! جشن شب یلدا که به بهانه بلند شدن روز، برای شکرگزاری از برکات و نعمات خداوندی برگزار می شده است را نمی شناسند، اما همراه و همزمان با بیگانگان روز شکرگزاری برپا می...
-
همه چیز بده
یکشنبه 20 بهمنماه سال 1387 18:51
گاهی اوقات از دست خدا کفری می شم. یعنی کوچکترین شادی و دلخوشی رو با هزار زجر بهمون می ده تازه اگه بده . گاهی انگار به عمد چشماشو می بنده گاهی به عمد می ذاره اذیت بشیم... الان از اون لحظه هایی هست که من حسابی عصبانیم
-
غصه کار یا کار غصه دار
سهشنبه 15 بهمنماه سال 1387 17:57
کسی که کار ندارد غصه دارد کسی که کار دارد هزار و دویست سیصد غصه دارد مثلن وقتی حقوق می گیرد حدود سیصد تا غصه دارد یا وقتی از مردم فحش و ناسزا می شنود حدود دویست تا و وقتی محیط کارش لجن می شود و همه دیو می شوند هفتصد تا تازه وقتی از خواب بیدار می شود هم حدود صد غصه
-
دو فرشته
دوشنبه 7 بهمنماه سال 1387 15:02
مادر موجود همیشه مهربون زندگیمونه . اونقدر همیشه مهربونه که گاهی اوقات سنگینی غمت رو دوست نداری بدونه . پدر موجودی هست عاشق و ساکت . عشقش توی قلبش هست و شاید روی زبونش نباشه . اما چقدر دوست داشتنیه پدر٬ وقتی توی شرایط سخت میبینی بجز قلبش ٬ عشق توی چشاش موج میزنه... شما درباره پدر و مادر بنویسید
-
بعد از مدتها
دوشنبه 9 دیماه سال 1387 15:47
گاهی اگه یه فرصت کوچک داشته باشی می تونی کارای بزرگ بزرگ انجام بدی. اما گاهی هر چقدر فرصتت بزرگ و فوق العاده هم که باشه هیچ کارٍ کوچکی هم انجام نمی دی. اصولا انگار ما آدما توی شرایط سخت و تنگ بهتر می تونیم عمل کنیم . ------ از امیر ممنون به خاطر کارت خیلی قشنگش
-
اشتیاق
شنبه 2 آذرماه سال 1387 12:54
من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد همه اندیشه ام اندیشه فرداست وجودم از تمنای تو سرشار است زمان در بستر شب خواب و بیدار است هوا آرام شب خاموش راه آسمان ها باز خیالم چون کبوترهای وحشی می کند پرواز رود آنجا که می یافتند کولی های جادو گیسوی شب را همان جا ها که شب ها در رواق کهکشان ها عود می سوزند همان جاها که اختر ها به بام...
-
اشتیاقی که این روزها میسوزاندم
سهشنبه 14 آبانماه سال 1387 13:29
یه خواسته دارم یه آرزو یه چیز از خدا جونم می خوام اون چیز برای من مهمه ٬چیز کوچیکی نیست ٬ یک عالمه چیزای مختلف توش نهفته است. اما من به آرزوم ٬ به خواسته ام ٬به هدفم میرسم . مگه نه ؟
-
فصل جیگر
پنجشنبه 9 آبانماه سال 1387 10:28
بارون که می آد حسابی روح من یکی به پرواز در می آد. بلاخره یه بارونکی اومد، هوا محشره عاشقتم باروون عاشقتم خدا
-
تکنولوژی
یکشنبه 28 مهرماه سال 1387 15:40
چه هیجان انگیز...
-
تکنولوژی
یکشنبه 28 مهرماه سال 1387 15:39
چه هیجان انگیز...
-
دوباره سلام
شنبه 5 مردادماه سال 1387 10:14
توی این مدت اتفاقای زیادی افتاده . مثل جابجا شدن و نقل مکان کردن ما به خونه جدید . خونه جدیدمون تفاوتهای زیادی با خونه قبلی داره . مثلا اینجا بر خلاف خونه قبلی خیلی روشن هست و پر نور. اما گرم و پر سر و صدا. به هر حال اومدیم اینجا دیگه... خبر دیگه اینکه ارکستر ملی به رهبری استاد فخرالدینی در شیراز بود و خوشبختانه ما هم...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 تیرماه سال 1387 13:33
داریم کم کم جابجا می شیم . درگیر تغییر مکان هستیم و امیدوارم این تغییر و تحولات زود تموم شه. و بعد از اون به یه خواب عمیق برم... --------------------------------- توضیحات تکمیلی بی ربط : بعد از حذف پرتغال و هلند چه خوب شد که اسپانیا صعود کرد.
-
۸ ماه صورتی
یکشنبه 26 خردادماه سال 1387 17:35
تکیه کردم به دیوار محکمی که جدای از محکمیش گرمی اون رو هم حس کردم... دلم رو سپردم به رسم خوشایندی که رنگ قرمزش ذوب می کنه ٬ شکل می ده و قدرت می بخشه ... دلم رو ٬ حسم رو و شادیهامو گذاشتم روی میز مهربونی تو تا اشتراک دل و حس و شادی رو تجربه کنیم یادته ؟ درست امروز ۸ ماهه شدیم...
-
سالی دیگر
چهارشنبه 15 خردادماه سال 1387 12:02
لحظه ها می روند ٬ ثانیه ها می گذرند٬ و ما همراه با آن در گذریم ... آنچه از دور می بینیم غبار خاطراتمان است... باز هم تولداین وبلاگ شد. سالها مثل برق و باد می گذره . انگار همین دیروز بود که با ساغر توی شرکت نشسته بودیم و من این وبلاگ رو ساختم... چه زود گذشت و در ضمن سالگرد خروج امیر هم هست... امیروو جات مثل همیشه خالیه
-
زمان !
شنبه 11 خردادماه سال 1387 01:10
به گذشته که فکر می کنم می بینم بیشتر دوست داشتنیهام اون موقع اتفاق افتاده و بیشترین افسوس ها هم مال اون موقع هست . از دست دادن فرصت های طلایی... به آینده که فکر می کنم در عین مبهمی امید رو گاهی! توش می بینم به امروز که نگاه می کنم سر در گمی میبینم ٬ خستگی و بی حاصلی . مثل اینکه دارم هر روز سرم رو توی دیوار می کوبم....
-
محروم
چهارشنبه 1 خردادماه سال 1387 11:28
دقیقا به علت سهل انگاری و عدم پرداخت به موقع قبض تلفن مدتی است که تلفن منزل یک طرفه شده و این روند مدتی ادامه خواهد داشت... حالا می شه به آدما یه زنگ کوچولو زد و گفت please call us اما اینترنت که اینو نمی فهمه بنابراین ما از نعمت اینترنت تا اطلاع ثانوی محرومیم مگر با کمک کافی نت
-
جنگ یا مقاومت ؟
دوشنبه 23 اردیبهشتماه سال 1387 12:08
گاهی اوقات برای جنگ خیلی ضعیفی ولی باید اونقدر بجنگی تا بلکه دشمنت از رو بره و تو پیروز شی.