از زبان من

اینجا یک زن مینویسد، یک زن کاملا معمولی

از زبان من

اینجا یک زن مینویسد، یک زن کاملا معمولی

دریا ...

 

یک چیزی نوشتم ولی نتونستم آپ کنم . قایمش کردم واسه خودم . گذاشتم پیش بقیه که اجازه انتشار ندارن

سال دریایی و زندگی دریایی داشته باشید

 

من باهارم تو زمین
من زمینم تو درخت
من درختم تو باهار
ناز انگشتای بارون تو باغم می کنه
میون جنگلا تاق ام می کنه
تو بزرگی مث شب
اگه مهتاب باشه یا نه تو بزرگی مث شب
خود مهتابی تو اصلا ، خود مهتابی تو
تازه ، وقتی که بره مهتاب و هنوز
شب تنها باید راه دوری رو بره تا دم دروازه روز ـ
مث شب گود و بزرگی مث شب
تازه ، روزم که بیاد تو تمیزی مث شبنم
مث صبح
تو مث مخمل ابری ، مث بوی علفی
مث اون ململ مه نازکی
اون ململ مه که رو عطر علفا
مث بلا تکلیفی
هاج و واج مونده مردد
میون موندن و رفتن
میون مرگ و حیات
مث برفایی تو
تازه آبم که بشن برفا و عریون بشه کوه
مث اون قله ی مغرور بلندی
که به ابرای سیاهی و به بادای بدی می خندی . . .
من باهارم تو زمین
من زمینم تو درخت
من درختم تو باهار
ناز انگشتای بارون تو باغم می کنه
میون جنگلا تاقم می کنه
 
احمد شاملو
نظرات 4 + ارسال نظر
سـعـد چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:01 ق.ظ http://dotnetdream.blogfa.com

سلام.
آپم. بهم سر بزن. خوشحال میشم.

سـعـد سه‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:37 ب.ظ http://dotnetdream.blogfa.com

آفتاب قشنگه
مهتاب قشنگه
پلنگه چشم قشنگه

من مث خودم
تو مث خودت
مث بلاتکلیفی
هاج آ واج
با عطر علفا

الی.. گلی.. تا.. به.. تا
________________________________

قشنگ بود؟!!

رفوزه دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 04:36 ب.ظ http://partizanha.blogsky.com

سلام الی گلی جان ...
خیلی خوشحال شدم کامنتت رو دیدم
بعد از شاید یه سال!!
هر از گاهی به وبلاگت سر میزنم.. و خیلی خوشحالم که هنوز هم می نویسی .... برات آرزوی موفقیت دارم
فعلاً ...

علی دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:27 ق.ظ

سکوت سرشار از ناگفته هاست...

-کوه با اولین سنگ آغاز می شود
و انسان با اولین درد.

... من با اولین نگاه تو آغاز شدم.


شاملو

... زمین باران را صدا می زند
من تو را ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد