ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
چقدر این روزها شیرین هستند
پسرک چشم درشتی با مژه های بلند و خوش فرم و انبوهی از موی تیره و حالت دار و صورت گرد و لبخند پهن و مهربانی بی حد در برابرت زیبایی دنیا را نشان میدهد و افتخار میکنی به زن بودن خودت به مادر بودنت.
دخترکی نیامده در درونت غوغا میکند و پسرک چشم سیاهت با شعفی وصف ناپذیر منتظر دیدار خواهر کوچکش است و شادیش را با همه ی کسانی که میبیند تقسیم میکند.
مردی در کنارت هست مهربان و از جنس آب ، پر تلاش و مهربان و میدانی که خانواده ستون استواری دارد به نام مرد، همسر، پدر و دلت قرص می شود از بودنش.
منتظر هستی تا مادرت را به آغوش بکشی پس از ماهها دوری
و دوستانی مهربان که گویی پاداش تمام نیکی های عالم هستند
خوشبختم