از زبان من

اینجا یک زن مینویسد، یک زن کاملا معمولی

از زبان من

اینجا یک زن مینویسد، یک زن کاملا معمولی

نریمان


عاشقت خواهم ماند 

تا پایان راه ،

همیشه !


یکبار به تو زندگی داده ام

و اکنون 

هر روز تویی  که مرا زنده نگه میداری


هااای دنیا 

این لبخند را در ثانیه های زندگیم جاری کن


.:. برای پسر نازنینم - نریمان .:.

خاطره


پرسه زدن در کوچه باغ خاطره را رها نمی کنم 

اما 

این کوچه های نو ساخت، باید خاطره ساز لحظه هامان شوند 

اینبار

کفش های راحتی ام را میپوشم 

جرعه ای آب و قدری خنده در کوله پشتی میگذارم 

و کوچه هایی را قدم میزنم که 

تازه ی تازه اند 

مثل برف پا نخورده ی زمستانِ سرد

میروم و میخندم و 

گاهی ،

برمیگردم 

به جا پای به جا مانده ، 

به خاطرات مینگرم 

به لبخند هایی که بر زمین ریخته و سبز شده 

و اینجا کوچه باغهای خاطره ی تازه من خواهند شد

تمام دنیا را خاطره باران خواهم کرد


20150431

940209

اشتیاق


من مشتاق دستهایت 

بی تاب نگاهت 

کم طاقتم برای دوریت 


و تو 

روگردانی از اینهمه اشتیاق


150421