از زبان من

اینجا یک زن مینویسد، یک زن کاملا معمولی

از زبان من

اینجا یک زن مینویسد، یک زن کاملا معمولی




فقط یه عکس !

نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت ...



                                                                




و رسالت ما این خواهد بود
تا دو استکان چای داغ را
از میان دویست جنگ خونین
به سلامت بگذرانیم
تا در شبی بارانی
آنها  را
با خدای خویش
چشم در چشم هم نوش کنیم . . .


 


امید !زمان ٬ زمان رهروان عشق است و حکایت دیرینه ها
من این را از زنی آموختم که :
                   در زمستانهای پر برف گل نیلوفر می کاشت و 
                   در تاریکی شبها از روشنی سخن می گفت

* اینم از این هفته
تموم شد . چقد که من به قول و قرارام عمل کردم . چقد که اتفاقای عجیب و معمولی و جالب و مهم و کم اهمیت افتاد . چقد آدم روزای بعضی آدما رو که می بینه به زندگی خودش امید وار میشه .

* هواستون باشه یه روز که حواستون نیست خدا داره ازتون تست می گیره . تست هوش و تست آدم بودن . اینو قبلن یه جور دیگه بهمون می گفتن . آخ که گاهی اوقات نمره هارو بد جور اعلام  می کنن . آبروی آدم میره .

*تا چند روز پیش  سه ساله بودما ولی دیروز  همبازی یه دختر بچه سه ساله بودم . چه زود گذشت .

* راسسسسسسسسی دیدید عامو زیدان هم موهاشو مدل موهای دیوید زده . مثه ایکه آرایشگرش خیلی باید رو مدل قدیمی موهای زیدان کار می کرده خسته شده .
فرانسه خوش شانس

*
تازگیا یکی زنگ میزنه خونه ما می گه :« الو ! پلیس ۱۱۰  ؟؟؟؟؟؟؟؟ »  می گم بابا شما ۷ رقم شماره گرفتی ! می گی پلیس ۱۱۰ ؟‌!   


* به من ایراد نگیرید که پستام قرو قاطیه و موضوع نداره و هیچ خطی از نوشته هام به خط قبل و بعدش ربطی نداره که خودم می دونم . اثرات پیریه دیگه     

خسه نباشید واقعا

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

کلی حرف مفید

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

یک سال پیش چنین روزی !

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

پیش در آمد تولد

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.


خسته شدم !

یک دم نشد که بی سر خر زندگی کنیم


سلام
آقا بعضیا دیدید چه ضد حالین ؟
دیدین بعضیا تخصصشون به هم زدن لذت تفریح و گردشه شمان ؟
مثلن بعضیا عادت دارن اینقــــــــــــــــــد بعد از گردش و خوشالی شما قر قر کنن که شما شبیه گوجه فرنگی بشین از عصبانیت .
یا مثلن بعضیای دیگه می گن میخوام بریم بیرون خوشالی کنیم (; بعد برنامتونو بهم میریزن
یا بجاش وقتی حوصله کسیو نداری یه آدم سمج باهات می آد و تمام مدت باید تحملش کنی
یا وقتی احساس می کنی می خای بری یه جا بهت خوش بگذره یکی می آد و موی دماغت می شه و او موقع باید بگی که یک دم نشد که بی سر خر زندگی کنیم
بجاااااااااااااااااااااااااش !
بعضیا اینقد گردش و تفریح باهاشون خوش می گذره که نگو !
کاش هممون از اون آدما باشم که نه موی دماغ بشیم . نه سر خر . نه هیچ چیز بد دیگه
همین می خواسسم بگم .
فعلن حرفام تموم شد .
خوشال باشین



میخوام یه چیزی بنویسم که می نویسم :
اسمش هست LIFE 

  ,  life ! i know not what you are  
  ,  but 
 ; know that you and i must part
 , and when
  ?or how we met
  .I  own to me's a secret yet   
life ! we've been long together
Trough pleasant
  ;and trough cloudy weather
this hard to part when friends are dear
perhaps't will cost
  ;asigh , a tear

  !then , steal away ! give littlewarning
  ;choose , thine own time
 "say not " GOOD NIGHT
but in some brighter clime
you find me

 "Bid me " GOOD MORNING 


"ANNA LAETITIA BARBAULD
1825-1743

زندگی !
نمی دانم چیستی ٬
اما !
می دانم من و تو باید بگسلیم .
کی ٬
کجا ٬
چگونه یکدیگر را یافتیم ؟

به راستی برایم هنوز راز شگفتی است
زندگی !
سالها با هم بوده ایم
در شادی ها ٬
و ابر و طوفان ٬

جدایی از دوستان ارزشمند دشوار است
بهای آن ٬
گاه آهی و گاه اشکی است .


پس ٬ دزدانه برو ! هشداری مده !
زمان عزیمتت را خود برگزین ٬

اینجا به من شب خوش نگو ٬

در سرزمینی روشن تر
مرا خواهی یافت .
آنگاه بگو : << بامدادت شاد !‌>>

--------------------------
بله اینم از این .
فعلن همین
خوشال باشید