از زبان من

اینجا یک زن مینویسد، یک زن کاملا معمولی

از زبان من

اینجا یک زن مینویسد، یک زن کاملا معمولی

جنگ یا مقاومت ؟

 

گاهی اوقات برای جنگ خیلی ضعیفی ولی

    باید اونقدر بجنگی تا بلکه دشمنت از رو بره و تو پیروز شی.

 

پرنده

 

پرنده ی دل من دیر زمانی ست پریده

   و من منتظر...

      تا بر کدام شاخه آرام گیرد

----------------------------------------

منم که مردم از بس از این شاخه به اون شاخه پریدم (‌رو هر شاخه هم پریدم شاخه شکست)

 

سعدی

 

اول اردیبهشت ماه - روز سعدی - گذشت و ما هیچ ننوشتیم...

اما حالا یک چیز با حال می نویسم کیف کنید


ای نفس خرم باد صباقافله شب چه شنیدی ز صبحبر سر خشمست هنوز آن حریفاز در صلح آمده​ای یا خلافبار دگر گر به سر کوی دوستگو رمقی بیش نماند از ضعیفآن همه دلداری و پیمان و عهدلیکن اگر دور وصالی بودتا به گریبان نرسد دست مرگدوست نباشد به حقیقت که اوخستگی اندر طلبت راحتستسر نتوانم که برآرم چو چنگهر سحر از عشق دمی می​زنمقصه دردم همه عالم گرفتگر برسد ناله سعدی به کوه از بر یار آمده​ای مرحبامرغ سلیمان چه خبر از سبایا سخنی می​رود اندر رضابا قدم خوف روم یا رجابگذری ای پیک نسیم صباچند کند صورت بی​جان بقانیک نکردی که نکردی وفاصلح فراموش کند ماجرادست ز دامن نکنیمت رهادوست فراموش کند در بلادرد کشیدن به امید دواور چو دفم پوست بدرد قفاروز دگر می​شنوم برملادر که نگیرد نفس آشناکوه بنالد به زبان صدا

 

«شیخ اجل سعدی »