-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 1 فروردینماه سال 1384 00:13
بهاران خجسته باد...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 29 اسفندماه سال 1383 23:33
تو گذشتی و گذشت آنچه تو برما کردی تو بمان با دگران وااای به حال دگران --------------------------- *بعد از چند روز درایور مودممو پیدا کردم و نصبش کردم.
-
تولدت مبارک........................
جمعه 21 اسفندماه سال 1383 00:40
ز داداش عزیز و کوچولو و گل من آرمان دیروز (اسفند ۱۹ )تولدش بود . ( فکر نکنید ۵ سالشه ها ! مرد شده واسه خودش . وارد ۱۷ سالگی شده ولی برای من همیشه داداش کوچولو هس . عروسک بچگی های منه ) من خواهر بی معرفتی نبودم به خدا . اما نشد بیام آپدیت کنم . حالا ٬ همین جا ٬ بلند داد می زنم داداشی دوست دارم تولدت مبارک امیدوارم...
-
ReTuRn!
سهشنبه 18 اسفندماه سال 1383 15:24
وای که از امرووووووووووووووز غم فردا رو نخور عزیزم غصه دینا رو نخور هر چی میشه بذار بشه بگو که فردا رو خوشه عزیزم یک دم دنیا رو خوشه مائیم و یک جرعه نفس همین عزیزم ما رو بس ... سلام من اومدم خونمون . با بیچارگی فراوان . راه ۱۵-۱۴ ساعتی رو توی ۲۲ ساعت و نیم اومدیم اونم به علت چپیدگی زیاد . فکرشو بکنبن ۷ ساعت وسط بیابون...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 2 اسفندماه سال 1383 12:55
مـیروم دور از تو بادنیـای خود خلـوت کنم باید آخـر من به این بیـگانگی عـادت کنم
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 23 بهمنماه سال 1383 20:17
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 20 بهمنماه سال 1383 02:07
تو خیالِ همیشگیم ٬ یه خیابون بارون خورده بود با کف سنگفرش ٬ و من ٬ دست توی جیب بارونیم ٬ کوله پشتی رو دوشم٬ با رویای کوچه باغها ... اما حالا ! می ترسم می ترسم عاشق شم می ترسم عاشق کویر شم
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 16 بهمنماه سال 1383 19:29
با وجودیکه حوصله ی من سر رفته ولی الآن اخلاقم خیلی خوبه هااااااا ! عجیبه . الهام خوش اخلاق کم گیر می آد . البته الهام از نوع الی گلیش . جیگرم له شد . نمی تونم سایت باز کنم و یه عکس خوشحال براتون بذارم . ولی به جاش چند تا عکس بی ربط می ذارم که یه اینجا شلوغ شه . بسه فعلن . یه روزم عکس ساز گل خودمو می ذارم. خوش باشید.
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 14 بهمنماه سال 1383 22:18
این آپدیت رو من از خارج از مرزهای خاکی استانم انجام میدم . الآن من توی سرزمینی هستم کویری . جایی که ستاره های آسمون اونقدر پایین می آن ٬ که می تونی دستتو دراز کنی و اونها رو بچینی . جایی که شبهای سردش باعث میشه که فراموش کنی توی کدوم نقطه از دنیا هستی . من توی سرزمین رستم دستان هستم . در شهر زاهدان
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 5 بهمنماه سال 1383 16:59
بلاخره تلسم شکست .... من ٬ مریم ٬ یه مریم دیگه بلاخره قبول شدیم . به خودمون تبریک می گم . دیگه دوران دفتر چه خریدن و کنکور دادن تموم شد حافظ هم بهم گفته بود : رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند فعلن چیزی به ذهنم نمی رسه . تو کامنتا بهم تبریک بگید .....
-
کابوس ؟!
جمعه 2 بهمنماه سال 1383 01:40
گلهای خشکیده ی گوشه ی اتاق ... سرمست از عطر مریم ... و ؟!؟! و امتداد آن تا بینهایتِ خیال
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 29 دیماه سال 1383 13:03
گیر کردم تو گل گیر کردم مثه خر تو گل گیر کردم چیکار کنم ؟ کمک می خوام ! ولی خود کرده را تدبیر نیست...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 28 دیماه سال 1383 23:40
آهای ملت ! اینجا یه جای عمومیه . میشه نکنیدش دفتر خاطرات ؟ دیگه اصلن کامنت دونی رو می بندمشا . نمی شه آدم تو وبلاگش راحت باشه ؟ اِ ! خوب اذیت نکنید. و در پایان : ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار ببر اندوه دل و مژده دلدار بیار نکته ای روح فزا از دهن دوست بگو نامه ای خوش خبر از عالم اسرار بیار
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 24 دیماه سال 1383 02:40
-
حس یک خرس
سهشنبه 22 دیماه سال 1383 01:42
دنیام شده خواب و خواب و خواب. احساس خرس بهم دست داده . کم کم میرم کنار رودخونه و با دستام ماهیا رو میندازم تو خشکی و می خورم .... << فکر کنید عکس یه خرس گنده ی خواب آلود هم گذاشتم >> --------- در ضمن هم انتظار انتظار انتظار .....
-
روزی دیگر !
سهشنبه 15 دیماه سال 1383 02:00
روزی دیگر که من نیستم ٬ روزی که آغاز و انجام هستی بسته به دمی است ٬ روزی که باران و برف و گرما روحم را آزار نخواهد داد ٬... آن روز ٬نمی دانم٬ آیا تو هم مانند من مرده ای ؟ اگر بودی ! تنها ! برایم گل بیاور و یک جام شراب تا به سلامتیت بنوشم --------- * هیچکس عکس پست قبلی رو ندید ؟
-
یه تصویر ...
جمعه 11 دیماه سال 1383 21:11
همین جوری ...
-
حرف .!
یکشنبه 6 دیماه سال 1383 13:21
عجب فیلیمی ساختن !!!!!!! سیزده گربه روی شیروانی رو می گم . واقعا آدم نمی تونه فکرشو کنه که یه فیلم با این همه هنر پیشه بتونه اینقدر افتضاح باشه . من هنوز بعد از دو سه روز تو این فکرم که چطور دلم اومد پول بلیط بدم برای این فیلمه . چنان عذاب وجدان داشتم که شب کابوس می دیدم. خیلی ها اعتقاد داشتن که فیلم کلاه قرمزی و...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 1 دیماه سال 1383 01:08
در شگفتم من از این مردم پست ...
-
تولد خودم مبارک بادا
پنجشنبه 26 آذرماه سال 1383 16:17
بادا بادا مبارک بادا ایشالله مبارک باداااااااااااااا امروز تولدمه ٬ تولد خودمه .... من حدود نمی دونم چند سال پیش ولی امروز ساعت ۴:۱۵ عصر دیده به جهان گشودم . از همین جا تولدم مبارک یادمه اون سالی هم که به دنیا اومدم بارون می اومد مثه دم اسب . فردا می آم یه آپدیت می کنم اگه عمری باقی باشه . از همه دوستایی هم که تبریک...
-
من و بیراهه ؟!!!! صد هزار تومن
سهشنبه 17 آذرماه سال 1383 11:25
بیراهه رفته بودم آن شب دستم را گرفته بود و می کشید زین بعد ٬ همه عمرم را بیراهه خواهم رفت . . . شوخی کردم من بیراهه نمی رم . اصن از جاده خاکی خوشم نمی آد .
-
بازم تولد ... و یه تولد دیگه === ۲تا تولد
سهشنبه 10 آذرماه سال 1383 20:52
اینجا بیایید شادیهایمان را قسمت کنیم است ... دیروز تولد حسین بود . که از همین جا و در همین روز بهش تبریک می گم ... DragonFly امیدوارم ۱۵۰۰ ساله شی ! فرادا تولد ندا هست . دوست من . که از همین جا و در همین روز بهش تبریک می گم ... امیدوارم ۱۵۰۰ ساله شی دخترک ! این روزا یه مقدار درگیرم . متاسفانه نمی تونم به وبلاگاتون سر...
-
تولد مریم ....
پنجشنبه 5 آذرماه سال 1383 16:03
دیشب خواب دیدم مهستی مرده ... تازه دیشب اولین خواب کنکور رو هم دیدم . فرادا تولد مریم هست . دوست من . که از همین جا و در همین روز بهش تبریک می گم ... دلا دیوانه شو دیوانگی هم عالمی دارد .... امیدوارم ۱۵۰۰ ساله شی ! خوش باشید ...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 29 آبانماه سال 1383 01:53
فکر نکنم چیزی جز کنسرت امشب و بعدشم یه تاب بازی حسابی و پیاده روی و کافی شاپ و لذتِ بودن با دوستام می تونست حال و احوالمو تغییر بده . اما چیزی هم نمی تونست حالمو بگیره جز این اینترنتای لعنتی و این مودم عوضی . نمی دونم شاید هم همین روزا کامپیوترم رو بفروشم جاش چندتا جوجه بخرم یا این بلا رو سرش بیارم.
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 26 آبانماه سال 1383 00:51
سلام اول از همه که : دیگه کمتر می نویسم . دوم که : قسمت نظرات رو تعطیل می کنم . سوم که : یاد اون روزا که تو وبلاگ عالمی داشتیم هم بخیر . چهارم که : پسینی الوداع کِردیم و رفتیم دل از دلبر جدا کِردیم و رفتیم ندوشتیم توشه راه غریبی توکل بر خدا کِردیم و رفتیم همین ...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 14 آبانماه سال 1383 02:17
خانه کوچک دل تنگم ٬ در فراسوی شهر خاموش است در سکوتم هزار راز بود .... مرحم زخم دل فراموشی ست
-
در گذر زمان...
شنبه 9 آبانماه سال 1383 03:24
سلام به جمیع دوستان اعم از کوچک و بزرگ ٬زن و مرد ٬ پیر و جوان ٬ خرد و کلان ... راستش یه مدت که نبودم . نه اینکه نبودن به معنی وجود نداشتن ٬ که یعنی اینکه تو مُد نبودم. حالا یه کم اطرافشم . کمک خدا و خودم باشه درست میشم . فکر کنم دلم می خواد اینجا یه سری حرفامو راحت بگم . دوست ندارم کسی ناراحت شه یا اینکه کسی حرفی رو...
-
یه شب و روز دیگه ...
جمعه 1 آبانماه سال 1383 02:45
این هم از عمر شبی بود باز بدین گونه گذشت ... همه عمر ما شده شبایی که بدین گونه می گذرن . در پیش چشم دنیا دوران عمر ما یک قطره در برابر اقیانوس در چشمهای آنهمه خورشید کهکشان عمر جهانیان کم سو تر از حقارت یک فانوس تا یه روز دیگه خداحافظ
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 27 مهرماه سال 1383 01:15
سلام به همه شعر زیر رو یک دوست فرستاد و خواست که بذارم تو وبلاگم منم امرش رو اطاعت کردم ... کاش می شد عشق را تعبیر کرد دست و پای عشق را زنجیر کرد کاش می شد روی خواب سرنوشت لحظه های با تو را تصویر کزد کاش می شد اشک را تهدید کرد مدت لبخند را تمدید کرد کاش میشد در میان لحظه ها لحظه دیدار را تمدید کرد از خودم هم هیچ حرفی...
-
همتی کو ......... !!!!
پنجشنبه 23 مهرماه سال 1383 02:52
گر بخوارد پشت من انگشت من خم شود از بار محنت پشت من همتی کو تا بخوارد پشت خویش وا رهد از محنت انگشت خویش ----- شده تا حالا حس کنید که نباید می ذاشتید کسی بهتون لطف کنه ؟ شده تا حالا حس کنید پذیرفتن محبت حتی بی چشمداشت سپاس هم براتون سخته ؟ شده تا حالا حس کنید گر بخوارد پشت من انگشت من .... ----- نمی دونم چی بگم اما...