از زبان من

اینجا یک زن مینویسد، یک زن کاملا معمولی

از زبان من

اینجا یک زن مینویسد، یک زن کاملا معمولی

دلتنگ

 

اینجا منم و این دل بی قرار بی سامان 

منم و این تن خسته  

منم و اینهمه زنگ صدایت که باز در گوشم نشسته 

 

یاد غروب می افتم که خوشبختی در تمام رگ و پوستم می دود 

و با اشتیاق به پیشواز غروب میروم 

 

دلم لحظه به لحظه برایت تنگ است  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد