از زبان من

اینجا یک زن مینویسد، یک زن کاملا معمولی

از زبان من

اینجا یک زن مینویسد، یک زن کاملا معمولی

خلوت و تنهایی و ماتم

 

نترس! 

سرت را خم کن  

اینجا شانه ایست که دیگر نمی لرزد  

نترس!  

سرت را روی این شانه بگذار 

و بخواب  

عمیق ترین خواب زندگیت  

نترس !

نگهبان نخواهد آمد  

هیچکس دیگر تو را نخواهد برد 

نترس ! 

دیگر کابوس نخواهی دید  

و خوابت از کابوس آشفته نخواهد شد 

نترس فرزندم! 

اینجا نیز آغوش امنی است  

آغوش مادرت زمین که چون آغوش من بی ریاست 

 

آسوده بخواب 

واکنون ما ماندیم و کابوسهای شبانه و خالی جای تو 

 

------------------------- 

همزاد پنداری با مادران داغدیده

نظرات 3 + ارسال نظر
علی شنبه 11 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 03:28 ب.ظ

زیبا و تاثیرگذار است.دست مریزاد به این بانوی شاعر.

:">

مانی سه‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 09:26 ب.ظ http://manis.blogsky.com/

جدا زیبا بود .

وسطاش بود یاد محسن رضایی افتادم که گفته بود اگه تجاوزها اثبات بشه باید در کشور عزای عمومی اعلام کنن ...

امروز آفتاب یزد به نقل از فرمانده سپاه تعداد کشته شده ها رو 37 نفر اعلام کرده بود

سارینا شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 12:53 ب.ظ http://sarinaa129.persianblog.ir

سلام
خوشحالم که اینجا رو پیدا کردم. زیباست! خیلی زیبا... به خصوص جمله ای که زیر تیتر نوشتید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد