از زبان من

اینجا یک زن مینویسد، یک زن کاملا معمولی

از زبان من

اینجا یک زن مینویسد، یک زن کاملا معمولی

ماده

 

اول که یادم باشه ایام تاسوعا و غاشورا رو تسلیت بگم .

دوم که بگم واسه ما هم نظری ( نذری)‌بیارید .

سوم بگم حالم از این دانشگاه خصوصا با اون استاد احمق ٬ کچل و بی خاصیت و لج در بیارش به هم می خوره .

چهارم بگم که من فردا مسافرم ٬ از قدیم هم گفتن پشت سر مسافر گریه شگون نداره . رفتنم دست خودمه و برگشتنم دست خدا . دیگه ببخشید .

آخی پنجم بگم ٬ الان داداشم گفت که جواد سبزی هم مرد. خدا بیامرزدش

ششم بگم هیچی دوس ندارم

هفتم بگم خیـــــــــــــــــــــلی خسته هستم

هشتم که از هر چی  اف تی پی  حالم به هم می خوره .

یه چیزی هم می خواستم بنویسم که پشیمون شدم . هم به دلیل طولانی بودن و هم به دلیل اینکه به من چه .

خوش باشید و سر حال

در ضمن نمی دونم چرا هر وقت دارم آپدیت می کنم این ژیلا خانوم پیداش می شه

 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
احمد شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 07:23 ب.ظ

به سلامتی کجا ؟

غربت پنج‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:49 ب.ظ http://www.myblog.de/amiru

in FTP chie ke halet beham mikhore!?(khordanie?)

[ بدون نام ] چهارشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:58 ب.ظ http://pirefarzaaneh.blogsky.com

سلام. کجا به سلامتی؟؟ باشه اشکمو جاری نمی کنم فقط بخاطر تو استادای احمق نزری عضا افتپی خستگی زخمهایی که مثل خوره... خط رو خط افتاده؟
راستی ژیلا خانوم کی هستند؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد