از زبان من

اینجا یک زن مینویسد، یک زن کاملا معمولی

از زبان من

اینجا یک زن مینویسد، یک زن کاملا معمولی

رسم روزگار

زندگی مجموعه ای از باید ها و نباید هاست که دوستشان ندارم  

همیشه باید حرفی بزنی که دیگران را خوش آید و از حرفی که خوشایند دیگران نیست - حتی اگر درست باشد- پرهیز کنی 

همواره باید مصلحت اندیشی کنی  

مثل اینکه در چهارچوبی سخت قرار گرفته باشی و رها شدن از آن چهارچوب غیرممکن به نظر آید  

دلم از این دنیای سخت که دیدن لبخند کودک را از مادر دریغ می کند گرفته است  

دلم از این دنیا که پاسخ زحمت را با دشنام می دهند گرفته است  

دلم از این دنیا که چاپلوس را ستایش می کنند گرفته است  

دلم از خیلی چیزها گرفته  

 

دلم می خواهد مدتی خانه نشین شوم  

ذهنم آشفته است