از زبان من

اینجا یک زن مینویسد، یک زن کاملا معمولی

از زبان من

اینجا یک زن مینویسد، یک زن کاملا معمولی

قلم چرخید


 

 قلم چرخید و فرمان را گرفتند
 ورق برگشت و ایران را گرفتند

 به تیتر «شاه رفت ِ» اطلاعات
 توجه کرده کیهان را گرفتند

 چپ و مذهب گره خوردند و شیخان
 شبانه جای شاهان را گرفتند

 همه ازحجره‌ها بیرون خزیدند
 به سرعت سقف و ایوان را گرفتند

 گرفتند و گرفتن کارشان شد
 هرآنچه خواستند آن را گرفتند

 به هر انگیزه و با هر بهانه
 مسلمان نامسلمان را گرفتند

 به جرم بدحجابی، بد لباسی
 زنان را نیز، مردان را گرفتند

 سراغ سفره ها، نفتی نیامد
 ولیکن در عوض نان راگرفتند 

 یکی نان خواست بردندش به زندان
 از آن بیچاره دندان را گرفتند

 یکی آفتابه دزدی گشت افشاء
 به دست آفتابه داشت آن را گرفتند

 یکی خان بود از حیث چپاول
 دوتا مستخدم خان را گرفتند

 فلان ملا مخالف داشت بسیار
 مخالف‌های ایشان را گرفتند

 بده مژده به دزدان خزانه
 که شاکی‌های آنان را گرفتند

چو شد در آستان قدس دزدی
 گداهای خراسان را گرفتند

 به جرم اختلاس شرکت نفت
برادرهای دربان را گرفتند

 نمیخواهند چون خر را بگیرند
 محبت کرده پالان را گرفتند

 غذا را آشپز چون شور میکرد
 سر سفره نمکدان را گرفتند

 چو آمد سقف مهمانخانه پائین
به حکم شرع مهمان را گرفتند

 به قم از روی توضیح‌المسائل
 همه اغلاط قرآن را گرفتند

 به جرم ارتداد از دین اسلام
 دوباره شیخ صنعان را گرفتند

 به این گله دوتا گرگ خودی زد
 خدائی شد که چوپان را گرفتند

 به ما درد و مرض دادند بسیار
 دلیلش اینکه درمان راگرفتند

 مقام رهبری هم شعر میگفت
 ز دستش بند تنبان را گرفتند

 همه این‌ها جهنم، این خلایق
 ز مردم دین و ایمان را گرفتند

   

_ سیمین بهبهانی ــ  

----------------------------------------------  

 پ . ن :

خواستم قسمتهای مورد علاقه ام رو bold کنم، دیدم باید همه اش رو Bold کنم.  

نظرات 6 + ارسال نظر
علی سه‌شنبه 22 دی‌ماه سال 1388 ساعت 08:44 ق.ظ http://rendi.blogsky.com

بله.این‌گونه است تاثیر ادبیات و قدرت قلم.؛ن والقلم و ما یسطرون...

مانی دوشنبه 21 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:18 ب.ظ http://manis.blogsky.com

این یه تیکش شاهکار بود :

مقام رهبری هم شعر میگفت
ز دستش بند تنبان را گرفتند

همه این‌ها جهنم، این خلایق
ز مردم دین و ایمان را گرفتند

بی نام پنج‌شنبه 10 دی‌ماه سال 1388 ساعت 09:23 ب.ظ

این همه توهم از کجا؟
نرو!
بمان!
چرا اینقدر دور میشوی؟!
مگر زیر نور مگر بودن چه ایرادی دارد که به دنبال سایه ها می رویم!
نرو!
ما تنها نیستیم و نمی شویم اما تنها میشوی جایی که دیگر کسی نیست تا به تو گوید افرین ، ای ول ، مرحبا و .....
من از روی دلسوزی این ها را میگویم نه از روی قصد نیتی.
/من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند./

دست طلا پنج‌شنبه 10 دی‌ماه سال 1388 ساعت 01:11 ب.ظ

ای ول سیمین خانم ، ماشاالله

pwinner چهارشنبه 9 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:16 ق.ظ http://www.pwinner.com

بزرگترین سایت پیش بینی مسابقات ورزشی همراه با جوایز میلیونی بدون قرعه کشی www.pwinner.com پرداخت جوایز از طریق بانک های عضو شتاب انجام می شود لطفا هنگام ثبت نام در محل نام معرف بنویسید کد 8001

شبنمکده سه‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1388 ساعت 11:08 ب.ظ http://www.abaei.persianblog.ir

آری همین طور است
گرفتند
اما باز پس می گیریم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد