ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
چقدر دردناک است که ببینی یک بی شرم به شرف تو و عده ای هم عقیده هایت توهین میکند و لبخند مضحکی به شما می زند. چقدر دردناک است که ببینی «تو» تبدیل به میلیونها تن شده ای و دیگران با بی رحمی انکار میکنند اینهمه یکی شدن را .چقدر دردناک است که آرزو کنی هر جای این دنیای پهناور باشی ٬ در کنیا و اریتره و موزامبیک ولی در وطن عزیز خودت که در دست گرگها گرفتار شده نباشی و این خفت و ذلت را نبینی. چقدر دردناک است که حاضر باشی دشمن به وطنت حمله کند و تو را نابود کند ٬ اما اینگونه به دست هموطن خار و ذلیل نشوی. چقدر سخت و دردناک است به خیابانهایی گام بگذاری و اندوهگین باشی که قرار بود جشن پیروزی و شادی را برقرار کنی.
و من امروز اینهمه درد دارم...
کسی هست دردم را تسکین دهد؟
کسی نیست جز خودمان.....
همدردی ، همدردی
:((((((((
دردم از یار است و درمان نیز هم...